الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم

.

.

.

به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی

و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی

.

.

.

 

کوله بارم بر دوش سفرى مى‎ ‎باید،سفرى تاته تنهایى محض

هرکجا لرزیدى،از سفر ترسیدى ، فقط آهسته بگو: من خدا را دارم

.

.

.

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی

 

 میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

 میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی

میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی

همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست

تا بگویم خدایا دوستت دارم ، من خدا را دارم!

.

.

.


چاره ی ما ساز که بی یاوریم / گر تو برانی به که روی آوریم؟

پیش تو گر بی سر و پا آمدیم / هم به امید تو ، خدا آمدیم . . .

.

.

.

خدایا مرا ببخش

بابت هر آنچه کردم و نباید

و هر آنچه نکردم و باید . . .

.

.

.

خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر!

دستم را میگیرد همان طور که هستم!

بدون پیش شرط

همین و بس . . .

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل


داستاني که در زير نقل مي شود، مربوط به دانشجويان ايراني است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» براي تحصيل به آلمان رفته بودند و آقاي «دکتر جلال گنجي» فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجي نيشابوري» براي نگارنده نقل کرد:

چاره اي نداشتيم. همه ايراني ها دور هم جمع شديم و گفتيم ما که سرود ملي نداريم و اگر هم داريم، ما به ياد نداريم. پس چه بايد کرد؟ وقت هم نيست که از نيشابور و از پدرمان بپرسيم. به راستي عزا گرفته بوديم که مشکل را چگونه حل کنيم. يکي از دوستان گفت: اينها که فارسي نمي دانند. چطور است شعر و آهنگي را سر هم بکنيم و بخوانيم و بگوئيم همين سرود ملي ما است. کسي نيست که سرود ملي ما را بداند و اعتراض کند.ما هشت دانشجوي ايراني بوديم که در آلمان در عهد «احمد شاه» تحصيل مي کرديم. روزي رئيس دانشگاه به ما اعلام نمود که همه دانشجويان خارجي بايد از مقابل امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملي کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوريم که تعدادمان کم است. گفت: اهميت ندارد. از برخي کشورها فقط يک دانشجو در اينجا تحصيل مي کند و همان يک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد، و سرود ملي خود را خواهد خواند.

اشعار مختلفي که از سعدي و حافظ مي دانستيم، با هم تبادل کرديم اما اين شعرها آهنگين نبود و نمي شد به صورت سرود خواند.

بالاخره من [دکتر گنجي] گفتم: بچه ها، عمو سبزي فروش را همه بلديد؟ گفتند: آري.



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

آدم است دیــــگر ؛ گاهے دلــش مےخواهـــد ، کسے موهایـــش را نــوازش دهــد
و آرام زیر گوشــش بگویــد : دوستــت دارم

.

.

.

دعاميکنم،زيراين سقف بلندروي دامان زمين،هرکجاخسته شدي،دستي ازغيب به دادت برسد.

.

.

.

له می شوند آرزوی های نداشته ام
زیر پای کفش های تو
!
جای رفتنت درد می کند
هنوز....

.

.

.

واین است عشق خط بی پایان

.

.

.

جدا موندن از کسی که دوسش داری فرقی با مردن نداره

پس عمری که بی تو میگذره مرگیست به نام زندگی

.

.

.

یک روزقشنگ،یک دل خوش،یک لب خندان،یک تن سالم،دعای امروز من برای هرروزتو

.

.

.

میگویندشکستنی رفع بلاست؛ ای دل تحمل کن… شاید حکمتیست

.

.

.

نزدیک ترین رفیق بهت اونیکه ازدورترین فاصله هاهمیشه به فکرته

.

.

.

عشقو تو نگات میخونم
اگه کوه بیاد رو دوشم
اگه جام زهر بنوشم
اگه ماه دیگه نباشه
روزا آسمون سیاه شه



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

ای همه دار و ندارم / ای تو ماه شب تارم جز تو من کسی ندارم / که سر کارش بذارم !!!

.

.

.

لیمو نخور ترش کنی منو فراموش کنی !
هندونه بخور ناز کنی ٬ منو همیشه یاد کنی !!

.

.

.

میان کــــــوی و برزن تیـــــــــره بختی
به خود پیچی، نگه داری به سختی!
ز کمبود دبلیو.سی است در شهــــر
"
اگـــــــــــر دیدی جوانی بر درختی..."!

.

.

.

واسه تو میخک و واسه بقیه رز میارم . تو رو هر وقت می بینم یه جورایی بُز میارم . تو قرار با خوشگلا سیب بهشون هدیه میدم . واسه تو که میمونی یه عالمه موز میارم

.

.

.

تو را از گُل نه از گِل آفریدند ... ز عطر یاس و سنبل آفریدند .... نمی دانم تو را با این همه حسن ..... چرا اینگونه منگل آفریدند ؟

.

.

.

روزی تو را ز مستی تشبيه به ماه کردم ... لامپ 100 هم نبودی من اشتباه کردم !

.

.

.

من ساده و بیرنگم / من عاشق دلتنگم
صد بار بزن قطع کن / من عاشق تک زنگم!

.

.

.

مرا هرجور خواهی در به در کن
جفایت رااز این هم بیشتر کن
بزن با عشق خود آتش به جانم
ولی آتش نشانی را خبر کن.

.

.

.

به مجنون زد شبی لیلی اس ام اس
که آخر تا به کی تاخیر و فس فس؟
اگر عقدم نخوانی سال جاری
روم تهران، شوم دختر فراری

 



ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

صبح زيبايت بخير ، اي گل شاداب من. ديشب از عطر تو شد ، رؤياي رؤيا خواب من.

.

.

.

صبح بخير اى ستاره ي بيدار!
چشمِ مراغرق در تلاءلو خود کن.

.

.

.

با پرنده ي صبح
شروع شد
تابيد ، نور شد
و سپاس گفت
صبح
پرنده را بيدار کرد
شعر خواند ، آواز
نور آمد ، يار بيدار شد
صبح بخير خورشيد من

.

.

.

سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!

.

.

.

سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران

روزت به خیر باد

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 23 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

شب برات اس ام اس زدم که بگم: دنیام تاریکه مثل شب، تنهام مثل ماه، کوچیکم مثل ستاره، اما دوستت دارم اندازه آسمونی که اندازه نداره...

.

.

.

امیدوارم امشب که میخوابی قشنگترین و بهترین آدم دنیا رو تو خواب ببینی

ولی سعی کن بهش عادت نکنی چون من هر شب نمیتونم بیام به خوابت !

شبت به خیر

.

.

.

خورشید خاموش ، ستاره روشن

آسمان آبی خاموش ، آسمان سیاه روشن

همه چیز اماده ست که توی خواب امشب

تو رو توی رویاهام ببینم

بهانه بیدار شدنم ، شبت به خیر .

.

.

.

لالایی لا لا بخواب ای گل نازم

که واسه چشای تو قصه می سازم

لالایی لا لا بخواب ای گل سوسن

همه فرشته ها روتو می بوسن

.

.

.

لالايي كن بخواب قشنگترين يار

منو از خواب غفلت كردي بيدار

لالايي كن بخواب معني عشقم

الهي بموني تو سرنوشتم

لالایی کن شبت به خیر عزیزم

تمام عشقمو به پات میریزم

.

.

.

ای گل سرخ پاییزم شبت به خیر عزیزم

بوسه به پات میریزم شبت به خیر عزیزم

وقت لالایی گفتنه تو خوب بخوابی عشق من

عشقو به پات میریزم شبت به خیر عزیزم

.

.

.

مثل یه گنجیشک کوچیک اروم بخواب مهربونم

چشماتو رو هم بذار من اینجا بیدار میمونم

کابوس رو زندون میکنم خواب بد رو میسوزونم

حافظ خواب تو میشیم منو خدای خوب دل

چشمهاتو فردا میبینم خوب بخوابی شبت به خیر

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

ذهن انسان احمق مانند مردمک چشم است

هر چه نور بیشتر بتابانی تنگ تر می شود . . .

.

.

.

بعضی آدم‌ها باران را احساس می‌کنند

بقیه فقط خیس می‌شوند . . .

(باب دیلان)

.

.

.

صلحی در کار نیست

تا وقتی شاه سیاه در خانه سفید و شاه سفید در خانه سیاه هستند . . .

.

.

.

خواهی نشوی همرنگ ، رسوای جماعت شو . . .

.

.

.

امن‌ترین جای استخر ، قسمت کم عمق آن است

اما نه برای کسی که شیرجه می‌زند . . .

.

.

.

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از ان خارج میشد

به من گفت:نرو که بن بسته!

گوش نکردم ، رفتم

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم

پیر شده بودم . . .

.

.

.

نا امیدی همان امیدی است که بوی نا می گیرد

از بس که می مانده ته دل . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

می‌روم ، اما نمی‌پرسم ز خویش

ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟

بوسه می‌بخشم  ولی خود غافلم

کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟

.

.

 

آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد

تو در آن نزدیکی باشی . . .

.

.

.

به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن . . .

.

.

.

عاشقِ تمامِ کلماتی هستم

که تو با آن جمله می‌سازی

تا به دورغ بگویی دوستم داری . . .

.

.

.

 تو را دوست دارم بدون این که علتش را بدانم

محبتی که علت داشته باشد یا احترام است، یا ریا . . .

.

.

.

اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .

.

.

.

اگر روزی بین رفتن و ماندن شک کردی

حتما برو، بی معطلی

 چون نمی بایست کار به شک می کشید که بیاندیشی یا نیاندیشی . . .

.

.

.

«او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود

در نگاهم حالتی دیگر گرفت

گوئیا شب با دو دست سرد خویش

روح بی‌تاب مرا در بر گرفت . . .

.

.

.

شجاعت می خواهد وفادار احساسی باشی

که می دانی شکست می دهد روزی نفسهای دلت را . . .



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

تخم مرغ دانه ای ۳۰۰ تومان

نیمرو را به خاطر بسپار !

دانشجو مُردنیست

.

.

.

ممنون- خوبم- شما چطوری؟ چه عجب یادی از ما کردی؟ (طرح شرمنده سازی دوستان)

.

.

.

بعد از٣برابر شدن قيمت نان وآب،

حوزه علميه قم فتواداد:

1:نظافت هيج ربطي به ايمان ندارد،

2:رمضان به٦ماه افزايش يافت،

3:مهمان دشمن خداست!

.

.

.

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!!!

.

.

.

سلام سارا جون.دلم برات تنگ شده،من فردا میام دانشگاه ببینمت.بیادتم عزیزم...وقتی  میبینی  اس ام اس مال تو نیست مرض داری تا آخر میخونیش؟؟

 



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل

میگن فوتبالیستها یه رفیق تو دنیا دارند.اونم توپه. منم می‌خوام فوتبالیست بشم چون تو خیلی توپی!!!

.

.

.

عاشقی مثل فوتبال میمونه ، اگه مهربونی کنی گل میزنی . . .

.

.

.

پرچم کمک داور روزگار ، مدتهاست به نشانه در آفساید بودن
شادی های هایم بالاست . . .

.

.

.

امیدوارم توپ خوشبختی سانترش همیشه روی قلبت باشه



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط عزرائيل
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 228
بازدید کل : 371626
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1